شیخ محمد صالح پردل

مطالب مذهبی

مسجد جامع روستا را خود اداره می كرد و خودش اذان می گفت: می گویند صدای بسیار رسایی داشت به گونه ای كه صدای اذان او از فاصله 5 كیلومتری -در آن زمان بدون بلندگو- شنیده می شد. به تربیت فرزندانش بسیار اهمیت می دادو با وجودی كه به كشاورزی و باغداری هم مشغول بود و لی اجازه نمی داد حتی یك وعده به نماز جماعت مسجد نرسد. مادر شهید نیز از خانواده ای متدین و اهل علم از شیوخ روستای هَرم بود. محمد در چنین محیطی و زیر نظر چنین پدر و مادری پرورش یافت.

 

در جستجوی علم و دانش

دوران كودكی را در روستای خود پشت سر گذاشت، مدت یك سال یا بیش در روستای بیدشهر در مكتبخانه مرحوم سید عقیل كاملی - دایی مادرش- به فراگیری قرآن مشغول بود. چهار سال از دوران دبستان را در روستای كوره سپری كرد. پس از آن به تشویق پدرش به مدت 4 سال در مدرسه دینی اوز - مدرسه شیخ احمد فقیهی - به تحصیلات دینی پرداخت. سپس به اصرار خودش و تشویق مادرش به قصد ادامه تحصیلات دینی راهی خارج كشور شد. در ابتدا پدرش مخالف خارج رفتن محمد بود و اصرار داشت كه او تحصیل علوم دینی را در همان مدرسه اوز به پایان رساند و در غیر اینصورت به كشاورزی و باغداری مشغول شود. اما اصرار شهید برای تحصیل در مدینه منوره و پشتیبانی مادرش باعث شد تا پدرش در سال 35 یا 36 شمسی او را به قطر بفرستد. در آن زمان شیخ 17 یا 18 ساله بود. مدت 6 ماه در آنجا مشغول كار بود. تا اینكه حاج صدیق منصوری یكی از علمای منطقه مقیم خارج از كشور كه پیش از او از روستای كوره به مدینه رفته بود ضمن نامه ای به شهید خبر می دهد كه برای او در دانشگاه مدینه منوره ثبت نام كرده است و بهتر است هرچه زودتر راهی مدینه شود. شهید برای كار، قرارداد یكساله داشت اما پس از دریافت نامه در حالیكه شش ماه از قراردادش گذشته بودبدون گرفتن حقوق، كارش را رها كرده و همراه كاروان حج از قطر رهسپار مدینه منوره گردید.


ادامه مطلب
نویسنده: جوان اسلامی ׀ تاریخ: پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

CopyRight| 2009 , sheykhpordel.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com